جدول جو
جدول جو

معنی خیال پرستی - جستجوی لغت در جدول جو

خیال پرستی(خَ/ خیا پَ رَ)
پرستش خیال. عشق بخیال. عمل خیال پرست. خیال نگری. عشق به توهمات و پندارها
لغت نامه دهخدا
خیال پرستی
عمل و حالت خیال پرست
تصویری از خیال پرستی
تصویر خیال پرستی
فرهنگ لغت هوشیار
خیال پرستی
خیال بافی، خیال بندی، اوهام پرستی، شاعری
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پَ رَ)
دوست داشتن عیال. پای بند بودن به عائله.
- امثال:
عیال پرستی خداپرستی است، نظیر حدیث ’خیارکم خیرکم لأهله’. (امثال و حکم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(خِ کَ دَ / دِ)
آنکه عاشق خیال خود است. آنکه سر در راه خیال دارد:
دیدۀ مردم خیال پرست
ازفریب خیال بازی رست.
نظامی.
، شاعر، عاشق. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خُ پَ رَ)
خداپرستی. عمل خدای پرست. پرستش اله. پرستش خدای: دینداری و عبادتگاه ساخت (هوشنگ) و مردم را خدای پرستی آموخت. (فارسنامۀ ابن بلخی)
لغت نامه دهخدا
(پَ رَ)
صلیب پرستی. مسیحیت. رجوع به صلیب و صلیب پرست شود
لغت نامه دهخدا
(بَ وَ)
دوست دارندۀ عیال. علاقه مند به زن و فرزند خود. که پای بند عیال باشد
لغت نامه دهخدا
تصویری از خیال پرست
تصویر خیال پرست
خیال باف، شاعر، عاشق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خدا پرستی
تصویر خدا پرستی
عمل خداپرست عبادت حق تعالی
فرهنگ لغت هوشیار
هیر پرستی هیر بارگی داره پرستی عشق بدارایی و خواسته بندگی سیم و زر
فرهنگ لغت هوشیار
خیالاتی، خیال اندیش، خیالباف، خیال بند، خیال ساز، موهوم پرست، دل باخته، عاشق، شاعر
متضاد: حقیقت گرا، واقع گرا
فرهنگ واژه مترادف متضاد